بچه لونی ها

قسمت 1

تاز در سرزمین اسباب بازی ها

مادربزرگ به تاز یک شانس دوباره می دهد تا به او ثابت کند که برای یک چیز اهمیت قائل است. این آخرین فرصت تاز است و...

قسمت 2

یک جیک مخفی

دار و دسته لونی تصمیم می گیرند که برای توییتی یک مهمانی تولد غافلگیرکننده به راه بیاندازند و...

قسمت 3

میزان راحتی

پتوی مخصوص سیلوستر گم می شود. سیلوستر بدون پتویش نمی تواند به راحتی به خواب برود و...

قسمت 4

مثل یک اردک نسبت به آب

زمانی که گرنی تلاش می کند به بچه لونی ها شنا کردن را آموزش دهد، دافی باید با ترس خود از استخر آب مقابله کند و...

قسمت 5

گیجی در مدرسه

بچه لونی ها یک اتوبوس مدرسه را در بیرون خانه می بینند و تصمیم می گیرند تا یک بازی جالب انجام دهند و...

قسمت 6

حشره ها در شب

بچه لونی ها در حال بازی کردن هستند و باگز برای ساخت خانه لگویی خود با مشکل روبرو شده است. سپس تصمیم می گیرد تا...

قسمت 7

موجودی از شکلات چیپ

سیلوستر تمام کلوچه های مادربزرگ را می خورد و سپس یک هیولای خیالی را مقصر این ماجرا معرفی می کند و...

قسمت 8

جعبه مقوایی حوصله سر بر

بچه ها که حسابی حوصله شان سر رفته، با استفاده از یک جعبه مقوایی و قدرت تخیل خود یک ماجراجویی به راه می اندازند و...

قسمت 9

زمان و زمان دوباره

بچه ها درباره اهمیت وقت شناسی و گفتن زمان، چیزهایی می آموزند و...

قسمت 10

باشد که بهترین تاز برنده شود

لولا متوجه می شود که نمی تواند در تمامی ورزش ها بهترین باشد و...

قسمت 11

مین!

دافی یک کیف پر از پول پیدا می کند، او یاد می گیرد که در چنین موقعیتی کار درست را انجام دهد و...

قسمت 12

سیلوستر مزاحم

سیلوستر دائما می خواهد که همه به او توجه کنند. او به مادربزرگ اجازه نمی دهد زمانی برای خودش داشته باشد و...

قسمت 13

تروفی گربه-تاز

سیلوستر و تاز با یکدیگر هم تیمی می شوند تا در مسابقات ماشین رانی شرکت کنند و...

قسمت 14

اردک! هیولا! اردک!

دافی برای بچه ها یک کتاب داستان ترسناک می خواند و در نهایت خودش بیشتر از همه می ترسد و...

قسمت 15

توئیتی کوچولوی شجاع

توئیتی نقشی در یک نمایش دارد. او آنقدر این نقش را جدی می گیرد که احساس می کند یک ابر قهرمان واقعی است و...

قسمت 16

المپیک چاله ها

بچه ها تصمیم می گیرند که نوبتی از روی یک گودال آب بپرند، اما سیلوستر از آب می ترسد و...

قسمت 17

خیلی شبیه لولا

لولا خیال می کند که الگوی مناسبی برای بقیه است، پس از همه می خواهد که شبیه او رفتار کنند. اما...

قسمت 18

دیوانگی روز مادر

از آنجایی که گرنی برای بچه لونی تونزها مثل یک مادر دلسوز و مهربان است، آنها تصمیم می گیرند برای روز مادر یک کارت پستال به او هدیه بدهند و...

قسمت 19

هرکی بگیره صاحبشه

دافی اسباب بازی مورد علاقه تاز را می دزدد، اما به زودی متوجه می شود که نباید هر چیزی که می خواهد بدون اجازه بردارد و...

قسمت 20

گفتن حقیقت دندان

دافی تلاش می کند راهی برای گرفتن پول از فرشته دندان پیدا کند و سپس تصمیم می گیرد تا...

قسمت 21

چرخش

تاز یک درس مهم یاد می گیرد و آن این است که پس از خوردن مقدار زیادی شکلات نباید دور خودش بچرخد و...

قسمت 22

روز برفی

در یک روز برفی، بچه ها تجربه اولین بارش برف و برف بازی خود را به دست می آورند و...

قسمت 23

کمترین تردید

توئیتی راجع به این که سایه چیست صحبت می کند و نشان می دهد که سایه از چه تشکیل شده است و...

قسمت 24

کریسمس در جولای

بچه ها وانمود می کنند کریسمس است تا لولا بتواند گوشی پزشکی که می خواهد داشته باشد و...

قسمت 25

بروس بانی

زمانی که دافی شعرهایی می گوید که همه را ناراحت می کند، باگز نامش را به بروس تغییر می دهد و...

قسمت 26

رهبر پارک

دافی باشگاهی به راه می اندازد که ورود به آن تنها با داشتن رمز عبور امکان پذیر است. این رمز عبور تنها در دسترس کسانی قرار می گیرد که برای او بستنی بیاورند و...

قسمت 27

قدرت گل

باگز می خواهد مادربزرگ را خوشحال کند پس برای او گلی از باغچه مادربزرگ می چیند، دیگران نیز دلشان می خواهد همین کار را انجام دهند و...

قسمت 28

سیلوستر باگز رعد و برقی

سیلوستر از رعد و برق می ترسد و به همین دلیل خودش را پشت صندلی مادربزرگ پنهان کرده است. دوستانش تمام تلاش خود را می کنند تا او، به ترسش غلبه کند و...

قسمت 29

ساعت سیفون

بچه ها با ترسشان از دستشویی رفتن کنار می آیند و به مزایای دستشویی پی می برند و...

قسمت 30

من تلاش میکنم

پتونیا حسابی سرگرم نگاه کردن تلویزیون می شود و دیگر با دوستانش بازی نمی کند و...

قسمت 31

مرد شنی داره میاد

دافی خیال می کند که مرد شنی هیولایی است که شن ها را به داخل چشمان بچه ها پرتاب می کند و...

قسمت 32

کمی ساخت و ساز نیاز است

باگز یک اسباب بازی جدید دریافت می کند که نیاز به سر هم شدن دارد. او باید یاد بگیرد که چگونه از دستورالعمل ها پیروی کند و...

قسمت 33

تماما شسته شده

تز از آب و صابون متنفر است، این در حالی است که تمامی بچه ها از حمام کردن لذت می برند. دوستانش تلاش می کنند تا به او کمک کنند و...

قسمت 34

نیفتاد! همینطور افتاد!

باگز و لولا بر سر مسئله ای دعوایشان می شود و تصمیم می گیرند که دیگر با هم دوست نباشند و...

قسمت 35

چای و بسکتبال

سیلوستر دلش می خواهد با دخترها مهمانی چای داشته باشد، این در حالی است که لولا می خواهد با پسرها بسکتبال بازی کند. آنها تصمیم می گیرند جایشان را با یکدیگر عوض کنند و...

قسمت 36

تاز تو دوستش داری

تز متوجه می شود که اتفاقات ناگهانی سبب خندیدن دیگران می شود. او تلاش می کند با تظاهر کردن توجه دیگران را به دست بیاورد و...

قسمت 37

هم گروهی

بچه ها راجع به موسیقی اطلاعاتی به دست می آورند. آنها گروه ارکستر خودشان را به راه می اندازند و...

قسمت 38

جنگ عجیب ها

ماروین مریخی به دیدن آنها می آید. بچه ها می آموزند که باید تفاوت های دیگران را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند و...

قسمت 39

هرچه بدتر که سقوط میکنند

باگز از اینکه اعتراف کند که نمی تواند اسکیت بازی کند، خجالت می کشد و...

قسمت 40

بیزنس روتین

باگز و دافی هر کدام یک دکه لیموناد فروشی به راه می اندازند و در این کار با هم رقابت می کنند و...

قسمت 41

آقای مک استافلز

دافی با وجود اینکه بزرگ شده، دلش نمی خواهد اسباب بازی قدیمی خودش را کنار بگذارد و...

قسمت 42

این رو تصور کن!

بچه ها برای داستان های پریان، پایان های خلاقانه ای طراحی می کنند و...

قسمت 43

مدل موها

لولا از اینکه می خواهد برای اولین بار موهایش را کوتاه کند، می ترسد و...

قسمت 44

تمیزکاری کامل

دافی دلش نمی خواهد تمیز کاری کند، پس تمام اسباب بازی هایش را زیر فرش پنهان می کند و...

قسمت 45

دافی انجامش داد!

توئیتی، دافی را بخاطر اشتباهی که مرتکب نشده، سرزنش می کند. بعدتر، توئیتی از این کارش احساس عذاب وجدان می کند و...

قسمت 46

خوک دروغگو

پتونیا دائما ادای این را در می آورد که در دردسر افتاده است، اما زمانی که یک دردسر واقعی پیش می آید هیچ کس به کمکش نمی آید و...

قسمت 47

گربه جدید در شهر

پیپ کوچک توجه زیادی به خود جلب کرده و این مسئله باعث حسودی سیلوستر می شود و...

قسمت 48

جادوی بهار

باگز نمی تواند به عنوان یک شعبده باز عملکرد خوبی داشته باشد. تنها زمانی که جادوی طبیعت را درک می کند، استعداد جادوگری خود را کشف می کند و...

قسمت 49

کی اونو گفت؟

دافی یک کلمه بد را یاد می گیرد. او خیلی زود متوجه می شود که نباید از این کلمه استفاده کند و...

قسمت 50

بذار کیک درست کنن

ملیسا هوس کیک کرده است. او دلش می خواهد بچه های دیگر برای او کیک درست کنند و...

قسمت 51

برای کسانی که زنگ ها به صدا در می آیند

پتونیا و توئیتی می آموزند که تلفن راه دور چیست، آنها به جاهای متعددی زنگ می زنند و قبض تلفن زیادی برایشان می آید و...

قسمت 52

جعبه سریال

بچه ها برای به دست آوردن جایزه داخل جعبه های غلات صبحانه دچار وسواس می شوند و...

قسمت 53

مراقب رفتارت باش

بچه ها قرار است با مادربزرگ شام بخورند، آنها تلاش می کنند تا رفتار مناسب شام های رسمی را بیاموزند و...

قسمت 54

پیتونیایی قلک خوکی

بچه ها قرار است پول توجیبی بگیرند، اما فقط پتونیا به فکر پس انداز کردن است. او می خواهد با پول هایش چیز خاصی بخرد و...

قسمت 55

اوقات فراغت پتونیا

پتونیا دلش می خواهد سرگرمی متفاوت از سایر بچه ها داشته باشد. اما پیدا کردن یک سرگرمی متفاوت کار ساده ای نیست و...

قسمت 56

مسابقه بداخلاقی

لولا برای به دست آوردن چیزی که می خواهد خودش را لوس می کند، خیلی زود تمامی بچه ها این کار را انجام می دهند و...

قسمت 57

کوئک کوئک کن باهوش

ملیسا ادای سایر بچه ها را در می آورد و باعث خنده دیگران می شود. او این شوخی را تا حد ناراحت کننده ای پیش می برد و...

قسمت 58

مال تو، ما من،..، مال من مال من!

دافی خیال می کند چنانچه اسباب بازی های قدیمی خود را با دیگران تقسیم کند، مادربزرگ برای او اسباب بازی جدید می خرد و...

قسمت 59

تغییر نامحسوس

سیلوستر در نقاشی با انگشت و رقصیدن خوب نیست، او خیال می کند در همه زمینه ها بد است و هیچ استعدادی ندارد و...

قسمت 60

مثل سنت رفتار کن

زمانی که اوضاع مطابق میل دافی پیش نمی رود، دافی احساس شکست می کند و...

قسمت 61

مامان بزرگت کیه،؟

زمانی که مادربزرگ اتاق خواب را رنگ می کند، سیلوستر ناراحت می شود. اما خیلی زود متوجه می شود که تغییر ویژگی مثبتی است و...

قسمت 62

داستان تتل

بچه ها تلاش می کنند تا توجه مادربزرگ را به خوب جلب کنند، آنها همچنین می خواهند ببینند که رفتار کدام یک بیشتر شبیه به بچه ها است و...

قسمت 63

یولک های روی تو

زمانی که مادربزرگ بیمار می شود، لونا تلاش می کند تا وظایف او را انجام دهد و مسئولیت های او را به گردن گیرد و...

قسمت 64

مساله بچه

لولا دائما خبرکشی می کند و روابط دوستانش را به هم می زند. رفته رفته بچه ها دیگر دلشان نمی خواهد با او بازی کنند و...

قسمت 65

هیچوقت نگو امتحان کن

ملیسا برای بقیه تعریف می کند که چگونه به پتونیا کمک کرده است. او آنقدر در مورد این موضوع بزرگنمایی می کند که باورش برای دیگران مشکل می شود و...

قسمت 66

جفت تاس گمشده

پتونیا یک دوست خیالی می سازد تا به او کمک کند کارهایش را انجام دهد و...

قسمت 67

ملیسای قهرمان

دافی و ملیسا با یکدیگر یک تیم را تشکیل می دهند تا با بچه های دیگر شوخی کنند و...

قسمت 68

مشکل لری

ملیسا در مورد بچه ها شایعاتی را پخش می کند و باگز تصمیم می گیرد تا حقیقت ماجرا را کشف کند و...

قسمت 69

کوچکترین توئیتی

توئیتی از اینکه دائما به خاطر اندازه کوچکش دست کم گرفته می شود، خسته شده است و...

قسمت 70

ما به باگز اعتماد میکنیم

باگز پول بچه ها را می گیرد تا برای آنها اسباب بازی بخرد، اما اسباب بازی های مورد علاقه خودش را می خرد و...

قسمت 71

جالب برای گربه ها

سیلوستر پیام های یک تبلیغ تلویزیونی را باور می کند و...

قسمت 72

وقت تمومه!

مادربزرگ، باگز، دافی و تز را تنبیه می کند و از آنها می خواهد در یک گوشه اتاق صبر کنند و...

قسمت 73

زمان حال

لونی تونزها تصمیم دارند تا هدیه ای برای مادربزرگ درست کنند این در حالی است که لولا می خواهد به تنهایی این کار را انجام دهد و...

قسمت 74

مرتب و نامرتب

دافی همه جا را به هم می ریزد، این در حالی است که سیلوستر دلش می خواهد با وسواس شدید همه جا را تمیز کند و...

قسمت 75

شرح تصویری

مادربزرگ در حال مرتب کردن آلبوم عکس هایش است و بچه لونی تونزها دور او جمع شده اند تا...

قسمت 76

تکون بخور!

بچه ها گمان می کنند که مادربزرگ می خواهد جابجا شود. در نتیجه از اینکه می خواهند از این خانه بروند ناراحت و غمگین هستند و...